اول انقلاب با الگوی ژاپن اسلامی شروع کردیم و کم کم متوجه شدیم ژاپن ایده دست نیافتنی و دور از ذهنی است و بیخیال آن شدیم. پس از آن در دولت هاشمی و خاتمی سعی کردیم با الگو سازی از مالزی و ترکیه برای خود مسیر توسعه طراحی کنیم که در آن هم توفیق چندانی نداشتیم.
بعد آن در دولت احمدی نژاد متوجه شدیم اصلا ایده توسعه، ایده ای استکباری و سلطه جویانه است و سعی کردیم ونزوئلا و کوبا و بولیوی را سرمشق خویش قرار دهیم اما آنجا هم دیدیم فقر عمومی برقرار است و از واقعیت جامعه ما به دور است.
پس از آن به الگوی آرمانی و تئوری تازه"یمن و لنگ" آقای ولایتی رسیدیم و تازه اینجا بود که متوجه شدیم به الگوی آرمانی خود دست یافته ایم به این صورت که مردم لنگ و شلیته و سنگ به شکم ببندند و آقازاده ها هم امور ساخت و ساز برجها را راست و ریس نمایند.